درد دارد این نوشته ها - ما انسان های....
,
ما انسان های
تفکرات عمیق نیستیم
,
درد دارد این نوشته ها
برای رفتنی که انتظار او را میکشم
کلمات کلیدی
بایگانی
- فروردين ۱۳۹۵ (۱)
- تیر ۱۳۹۴ (۲۲)
- خرداد ۱۳۹۴ (۶)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۱۰)
- اسفند ۱۳۹۳ (۱)
- دی ۱۳۹۲ (۱)
- آذر ۱۳۹۲ (۱)
- مرداد ۱۳۹۲ (۱)
- تیر ۱۳۹۲ (۲)
- اسفند ۱۳۹۱ (۱)
- آبان ۱۳۹۱ (۳)
- مهر ۱۳۹۱ (۱)
- مرداد ۱۳۹۱ (۱)
- تیر ۱۳۹۱ (۴)
- خرداد ۱۳۹۱ (۲)
- فروردين ۱۳۹۱ (۱)
- بهمن ۱۳۹۰ (۶)
- آذر ۱۳۹۰ (۳)
آخرین مطالب
- ۹۵/۰۱/۳۰برو سرکار
- ۹۴/۰۴/۱۸روز قدس
- ۹۴/۰۴/۱۸ارزیابی خدا از مهمان ها
- ۹۴/۰۴/۱۸گاو بودن
- ۹۴/۰۴/۱۸مادر
- ۹۴/۰۴/۱۸بیست و سوم
- ۹۴/۰۴/۱۵آرامش
- ۹۴/۰۴/۱۵مرد کار فرهنگی کیست؟
- ۹۴/۰۴/۱۵بهترین کار فرهنگی
- ۹۴/۰۴/۱۵کیفیت
پیوندهای روزانه
درد دارد این نوشته ها - ار نبودنم نپرساز نبودنم نپرس ای برادر
,
تو از رفتنت بگو که
امید ماندن داده بودی
-----------
پ.ن: با فحش هم مگر آدم سنگرش را ترک میکند
,
درد دارد این نوشته ها - مومن هم مثل همه ی ماهاستمومن هم آدم است
,
ناراحت می شود
میخندد؛ گریه می کند
عصبانی می شود
و...
فقط یک تفاوت دارد
آن هم اینکه ؛ حالات خود را کنترل می کند
رضایت خدا را می بیند
پس سخت و دور از دسترس نیست ؛
مومن شدن
,
درد دارد این نوشته ها - جهادبرای هر چیزی جهادی هست
,
وجهاد زن خوب همسرداری است.
,
درد دارد این نوشته ها - محبتاهل محبت با دل کار میکنند.دل را در اختیار
,
خوبان بگذاری خلاص میشوی.
کار محبت سوزوساز است ،میسوزاند ومیسازد.
,
درد دارد این نوشته ها - بزرگ تر از خدا....اولش
زیر لب ذکر الله اکبر می گفتم
پشت تریبن که رفتم
بزرگ تر از خدا ندیدم
....
خنده ام گرفت
از آن همه ترس از سخنرانی
درد دارد این نوشته ها - از کربلا باید گذشتاز کربلا باید گذشت
تا به خدا رسید
برادرم
حسین را دریابد
که او را مظلومانه
مذبوح کردند
درد دارد این نوشته ها - باز هم ظاهراین روزها ظاهر هیئت ها
مهم تر از محتوای آنها شده است
--------------------
نقد هیئت نیست
حرف من است
من در جایگاهی نیستم که نقد کنم این
موارد را
درد دارد این نوشته ها - ولی من نبودماگر خدا
,
اتصال دهد زندگی من
با زندگی تورا
جفا به توست
و خدا جفا کار نیست
برای به دست آوردن بهترین باید بهترین بود
ولی من نبودم
,
درد دارد این نوشته ها - ترسیدم از ناشکری.خشمگین و عصبانی
,
از کارم گله کردم
و از این زندگی کوفتی
....
وقتی گفتم زندگی کوفتی
دستت لرزید
عرق سردی بر پیشانیت نشست.
ترسیدم
ترسیدم از ناشکری.
از داشتن تو
,